مهادگرایی در آموزش فیزیک 0

مهادگرایی در آموزش فیزیک

مهادگرایی در آموزش فیزیک

«مهادگرایی» واژه‌ای است که در متون رسمی انگلیسی به‌ندرت دیده می‌شود، چون بیشتر یک اصطلاح برساخته یا ترکیبی در فضای فارسی است. برای درک بهتر معادل آن در انگلیسی، باید مفهومش را بشکافیم.

معنای «مهادگرایی» در متن‌ کنونی:

  • میل شدید به دگرگونی بنیادین

  • تمایل به تغییر کلی و ریشه‌ای سیستم‌ها یا شرایط

  • شور رادیکال برای تغییر دنیا بر پایه افکار شخصی

  • اغلب همراه با لجبازی، خودرأیی، مقاومت در برابر نظر متخصصان، و نادیده‌گیری تجربه‌ی جمعی است.

 

در آموزش و تربیت، شاید بهترین معادل این باشد:

radical idealism with anti-authority tendencies
(آرمان‌گرایی رادیکال همراه با گرایش ضداقتدار)

یا اگر بخواهی ساده‌تر بنویسی:

a deep desire to change the world based solely on one’s personal logic, often ignoring expertise or collective experience.

واژه انگلیسی توضیح فارسی
Radicalism رادیکالیسم: تمایل به تغییرات بنیادی در ساختارهای سیاسی، اجتماعی یا فکری
Revolutionary Idealism آرمان‌گرایی انقلابی: باور به ضرورت دگرگونی کل‌نگرانه در نظم موجود
Reformist Zeal شور اصلاح‌طلبانه: تمایل مفرط به اصلاح همه‌چیز حتی بدون آمادگی یا زمینه
Messianic Complex احساس نجات‌دهنده بودن: تصور این‌که فرد باید یا می‌تواند جهان را به تنهایی نجات دهد
Ideological Rigidity جمود ایدئولوژیک: پافشاری سخت‌گیرانه بر یک دیدگاه خاص بدون انعطاف
Anti-institutional Impulse گرایش ضدنهادی: مخالفت با ساختارهای رسمی مانند آموزش، حکومت یا علم

 

فهرست مطالب

مقدمه:  چرا ما در آموزش فیزیک در جهان قشنگ نیستیم؟

مهادگرایی در آموزش فیزیک باعث ظهور چه مسایلی است؟ یکی از دلایلی که ما در آموزش فیزیک در جهان قشنگ نیستیم، مهادگرایی پنهان و سرکوب‌شده‌ای است که درون ما باقی مانده و ارضا نشده است. این میل از دوران راهنمایی تا دانشگاه با ما باقی مانده و می‌خواهیم جهان را با اندیشه‌های خود تغییر دهیم، بدون آن‌که تجربه، شواهد یا نگاه کارشناسان را بپذیریم. به عنوان مثال ، یکی از آرزوهای غالب دانش آموزان این است که نظریه ای پیدا کنند که نظریه نسبیت اینشتین را به زمین بزند و نقض کند!

مهادگرایی و اینشتین

اگر گزاف نباشد شاید دهها تن از دانش آموزان هرساله به من رجوع می کردند که چگونه می توان نظریه نسبیت را نقض کرد؟…..چه کسی؟….دانش آموزی که ترم یک و فصل یک یکاهای اندازه گیری فیزیک است!!!!!

مهادگرایی و ساختار شخصیتی ما

مهادگرایی یعنی شور رادیکالی برای تغییر، اما بدون ابزار مناسب و بدون بلوغ لازم. این احساس در بسیاری از ما به شکل لجبازی، بی‌توجهی به نظر متخصص و تمایل به اثبات خود به شکل اشتباه بروز می‌کند. این رویکرد اغلب از زخمی قدیمی ناشی می‌شود: اینکه در جایی در زندگی حس کرده‌ایم نادیده گرفته شده‌ایم و حالا می‌خواهیم به جهان پاسخ دهیم. داشتن حس قهرمان و الگو شدن ما را به آن وامی دارد که مهادگرایی در آموزش فیزیک را تجربه کنیم!

تجربه آموزش و پرورش؛ زباله یا ابزار؟

هر سال، یک آزمایشگاه یا فضای آموزشی به من تحویل داده می‌شود که به‌نوعی به زباله‌دانی تبدیل شده است. من آن را تمیز، مرتب و ساماندهی می‌کنم، اما دوباره با بی‌توجهی تبدیل به همان زباله‌دانی اولیه می‌شود. این تجربه ۲۴ ساله نشان می‌دهد که اگر مدیری عاشق و دلسوخته نباشد، آموزش در چرخه فرسایش قرار می‌گیرد.

 

مهادگرایی در آموزش فیزیک 0
عکس های یادبود از کلاس های درس زمین شناسی با دانش آموزان مهادگرا

 

 

مفهوم ابرمنطق‌ها در آموزش

محتوای آموزش مدرن از چیزی فراتر از قوانین ساده تشکیل شده است؛ از چیزی به‌نام ابرمنطق. ابرمنطق‌ها یعنی قواعد پنهانی که در ظاهر دیده نمی‌شوند، اما بر رفتار سیستم‌ها حکومت می‌کنند. مثلاً در یک صف نانوایی ممکن است فردی جلو بزند و استدلال‌هایی بیاورد که فقط برای خودش قابل درک است؛ در حالی که شما قانع نمی‌شوید. جالب آن‌که ممکن است همین وضعیت برای خود شما نیز رخ دهد.مهادگرایی می تواند به ظهور ابرمنطق ها کمک کند.

در آموزش، ابرمنطق یعنی مفاهیمی که پشت دانسته‌ها پنهان‌اند و فقط با تجربه و مشاهده قابل درک هستند. آموزش بدون درک ابرمنطق‌ها، فقط انتقال کلمات است نه مفاهیم.  آیا شما قوانین ابرمنطق های سهمیه در کنکور را حس می کنید؟ بدون داشتن صلاحیت لازم علمی ، ابرمنطق هایی دانشجویان را در دانشگاه ها چیدمان می کنند! شاید مهادگرایی سرمنشاء این تصمیمات است.

 

 

مهادگرایی در آموزش فیزیک
در مهاد گرایی دانش آموزان را به گونه ای تربیت می کنیم که جهان را تغییر دهند بدون آنکه خودشان را بشناسند و تغییر دهند!!!!

اجماع علمی و شهود جمعی

مهادگرایی در آموزش فیزیک اجازه نمی دهد به پختگی برسیم. علم نوین از مشاهده عبور کرده و وارد مرحله اجماع شده است. اکنون ابرمنطق شهود جمعی در علم پذیرفته شده. مثلاً اینکه یک متر، ۱۰۰ سانتی‌متر باشد، چیزی نیست که فقط از طریق آزمایش ثابت شود، بلکه توافقی علمی است. اگر پدیده‌ای در آزمایشگاه اتفاق بیفتد که پیشینه علمی ندارد، ابتدا باید آن را در چارچوب ابرمنطق‌ها تحلیل کنیم، نه اینکه سریعاً آن را رد یا درگیری ایجاد کنیم.

گالیله نمونه‌ای بود که با مقاومت نهادهای رسمی روبرو شد، اما ابرمنطق زمانش بعدها او را اثبات کرد.

درس‌های آزمایشگاهی، زندگی واقعی

زندگی مجموعه‌ای از متغیرهاست و آموزش باید هنر شناخت آن‌ها را بیاموزد. خیلی وقت‌ها حتی نمی‌دانیم که سوال چیست، اما فکر می‌کنیم جواب را داریم! این یکی از نمودهای ناتوانی در فهم ابرمنطق‌های پنهان است. فلسفه اشتباه کردن در آموزش فیزیک همین‌جاست؛ جایی که با آزمون و خطا در محیط آزمایشگاه، مفاهیم شهودی ساخته می‌شود.

برنامه‌ریزی برای تجهیز آزمایشگاه‌ها، مهارت گزارش‌نویسی، ابزارشناسی و مشاهده دقیق، از ارکان ساختن این نوع آموزش هستند. در برابر آن، تست‌های از پیش‌تعیین‌شده که فقط یک پاسخ دارند، مانع شکل‌گیری هوش شهودی و صنعتی می‌شوند.

نتیجه‌گیری: آموزش و فلسفه آزمایش

سوال این است: چرا در آموزش و پرورش ایران، هنوز کسی به من نگفته که چرا آزمایشگاه داریم و چرا آن را به زباله‌دانی تبدیل می‌کنیم؟ ابرمنطق آموزش باید از درک مفاهیم پنهان، از تمرین واقعی، از پذیرش شکست و از احترام به تجربه شکل بگیرد. بدون آن، آموزش فقط حفظ کردن بی‌ثمر است.مهادگرایی در آموزش فیزیک می تواند پاسخ بدهد که احتمالا مسیرهای میانبری کشف شده است که بدون آزمایشگاه فیزیک هم می توان آموزش فیزیک داد!

در پایان باید پذیرفت که جهان با ساختارهای پیچیده و متغیر اداره می‌شود و ما برای درک آن، نیازمند عبور از ظواهر و ورود به ابرمنطق‌ها هستیم.

 

دیدگاهتان را بنویسید