آشنایی با فلسفه و شیوه درست اندیشیدن

photo 5940572136039103713 x

d8c0b00c21a816c5ac6b0e897b3c1b4c

لینک این صفحه را به علاقمندان فلسفه بدهید

B2n.ir/m43332

 

از سال 1390 با استاد حمید ظروفچیان دوست و هم کلام هستم. در این دوران  می توانم بر استواری اندیشه و خردمندی او به عنوان یک دوست خاص تکیه کنم. دوست داشتم بخشی از افکار ایشان را در جامعه معرفی کنم. البته ایشان سرگرم کارهای تالیفی خودشان هستند ولی اصرار من باعث شد که برخی از اندیشه های خود را در اختیار من بگذارند تا در مواقع مناسب مورد توجه قرار بگیرد.

امروزه در جهان لبریز از دیتا و اطلاعات گاه روش درست اندیشیدن مهمتر از این است که چه چیزهایی می دانیم....

 

z

فلسفه به زبان ساده

فلسفه چیست؟

1:هیچ انسانی نیست که فلسفه ورزی نکند حتی اگر ضد فلسفه باشد. ارسطو: یا باید انسان فلسفه ورزی کند یا نباید !

2:سوالات فلسفه همیشه هست حتی امروزه بیشتر از یونان باستان.

3:همه علوم آرام آرام راه خود را از فلسفه جدا کردند ومستقل شدند- پس فلسفه به چه کار می آید؟- یک رشته فلسفه قرینه ادبی شبه (اگزیستالیست ها) هستی گرا ها  فلسفه و شعر- غیر عقلانی یا سپرس یا هرش اندیشیدن در مرز علم و موسیقی گام سل یا ر سل قطعه موسیقی پوزیتیویست ها – ضد هستی گرا ها آنچه انسانه نتواند از آن سخن بگوید باید در باره ان خاموش ماند

1:فلسفه قسمت اعظم یک فعالیت عقلانی بوده.

2:یک فعالیت علمی

3:یک مجموعه از اصول و آموزش ها بوده

4:نه فعالیت شاعرانه

جوهر فلسفه همیشه یک علم است یا یک آموزش بوده. آنچه می دانیم علم است آنچه نمی دانیم بر ان شناخت نداریم فلسفه (راسل)

مکتب های فلسفی پاسخ های گوناگون

طریقه شناخت: در حالیکه علوم دیگر می شناسد فلسفه خود شناخت و امکان آن را برسی می کند- کانت

ارزشها: هر علم آنچه که هست بررسی می کند اما فلسفه آنچه را که باید باشد مطالعه می کند – آلمان جنوبی-

انسان به عنوان شرط و شالوده همه چیز: آنچه در جهان واقعی وجود دارد به نحوی به انسان مربوط است که از علوم طبیعی و علوم اخلاقی نادیده گرفته شده – خود انسان موضوع فلسفه است- هستی گراها

زبان: هیچ ضمینه فلسفی وجود ندارد،هر چه هست فقط ت.ضیحات جمله هاست.فلسفه ساخت زبان علوم دیگر را برسی می کند – آموزه و شکست این و اکثر اثبات گرایان منطقی معاصر(پوزیتیویست ها)

فلسفه به جنبه های نامعین و بنیادین می پردازد – فلسفه علم یا دانش شالوده ها بنیان هاست.

جایی که علوم باز می مانند فلسفه تازه شروع به پرسش می کند

"علوم" می شناسداما فیلسوف می پرسد!! دیگران قانون تدوین می کننداما فیلسوف می پرسد قانون چیست؟

غیر از فلسفه هیچ علم نیست که با این مسائل سر و کار داشته باشد یا بتواند سر و کار داشته باشد.

مشکلات بنیادی است و به مفرضات علوم دیگر قانع نمی شود،بلکه می خواهد با کند و کار بیشتر تا ریشه مسائل نفوذ کند.

 

افسانه های یونان و روم:

رسوم مذهبی و سنت های عهد عتیق در سیتولوژی یونان و روم به خوبی هویدا است. برای یک ملت قدیمی همچون ما ایرانیان که که اساطیری بسان(سروش)و(مهر)و(آذر)و(فر کیانی)و(فر ایرانی)داریم اهمییت اسطوره های یونانی و رومی به خوبی قابل درک است.

این سنت های قدیمی همگام یکدیگر در جوامع بشری پیش رفته اند تا جائیکه ادبا، شعرا، متفکران، نویسندگان، نقاشان، مجسمه سازان از این سنت ها اساطیری یا سیتولوژیک الهام گرفته و قهرمانان یونان و روم را در هنر خویش جاودان ساخته اند.

از کشور های اسکاندیناوی تا سرزمینفراعنه و از هند و ایران تا روم و یونان همه جا سیطره اساطیر به صورتهای گونانگون    در فلاندر Rubens  در ونیز-روبنس Veronese جاودانی شده اند.((میکل آنژ))در واتیکان را  قائل در فلورانس –ورونز

   (در فرانسه) همه جا نقشهای اساطیری بوجود آوردند.Boucher و بوشه posidonپوسن  

قرن ها قبل از میلاد مسیح اوری پید- آشیل –سوفوکل- ویرژیل- تراژدی ها و حماسه های اسطوره ای خود را بمردم جهان عرضه داشتند.

موزها در حقیقت مربوط به یک مکتب اصیل فلسفه و اولویت هنر مسائل زندگی انسانی بودند.

تنها نقش خوانندگی و نوازندگی سروده های آسمانی در بارگاه خدایان در حقیقت دامنه قدرت معنوی آسان تمام زمینه های فکری بشری از حماسه سه "موز"  یا تغزل و از کمدی تا تراژدی و از فصاحت تا رقص های سمبولیک از حکمت و نجوم تا ریاضیات رسوخ یافته بود و این یک اصل مهم از عرفان و معنویت است.

فایل دست نویس استاد ظروفچیان در مورد باورهای یونانیان

موز ها

1:کلیو موز تاریخ

موزکمدی thalie2:

3:اوتریب موز تغزل و موسیقی

4: ملپومن موز تراژادی

5:ترپسیکر موز رقص

6:اراتو موز شعر غنایی و مرثیه سرایی

7:پولهیمنی

8:اورانی موز اختر شناسی

9:کالیوپ موز شعر حماسی

 

دوره های فلسفی

  عصر اساطیر:1

عصر فوزیست ها:2

عصر سوفیست ها:3

عصر اخلاق گرا ها:4

عصر دین مداری:5

عصر دین گریزی  در رنسانس:6

عصر تجزیه و تحلیل

چرا کتاب بخوانیم؟

به طور کلی وقتی کتاب نمی‌خوانیم و به طور خاص وقتی کتاب خوب نمی‌خوانیم دچار موارد زیر خواهیم شد:

۱- از حقوق شهروندی خود و دیگران ناآگاه هستیم.
۲- حرف‌های تکراری می‌زنیم.
۳- دایره‌ی واژگان‌مان بسیار محدود است.
۴- بخش استدلالی ذهن‌مان تقریبا تعطیل است.
۵- استعداد عوام‌گرا شدن را پیدا می‌کنیم.
۶- مستعد پذیرش شایعات هستیم‌.
۷- اهمیت تفاوت میان انسان‌ها را کشف نمی‌کنیم.
۸- توان و انگیزه یادگیری‌مان کاهش می‌یابد.
۹- با واژه نقد بیگانه‌ایم.
۱۰- زمینه‌ استقرار و تداوم اقتدارگرایی را فراهم می‌آوریم.
۱۱- حرف‌های نسنجیده زیاد می‌زنیم.
۱۲- افراد سفیه را خوشحال می‌کنیم.
۱۳- خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات و پروپاگاندا قرار می‌گیریم.
۱۴- یا در همه زمینه‌ها، اظهارنظر می‌کنیم یا اصلا توان اظهارنظر نداریم.
۱۵- جهل مرکب داریم؛ یعنی نمی‌دانیم جهل چیست.
۱۶- دامنه‌ی لذت‌مان محدود است.
۱۷- همه‌ی انسان‌ها را در یک سطح می‌بینیم.
۱۸- همیشه درباره دیگران پیش‌فرض داریم و با پیش‌فرض‌های خود هر لحظه انسان‌ها را قضاوت می‌کنیم.
۱۹- وقتی کتاب خوب نخوانیم تفهم نداریم و هیچ‌وقت نمی‌توانیم دیگری را بفهمیم.
۲۰- وقتی کتاب نمی‌خوانیم درک و فهمی از رنج دیگران نداریم.
۲۱- وقتی کتاب نمی‌خوانیم عمر بسیاری را در بیهودگی گذرانده‌ایم.
۲۲- وقتی کتاب نمی‌خوانیم تکرار فاجعه امری همیشگی خواهد بود.

 

به قول #فرانتس_کافکا
کتاب خواندن باید مثل پتکی باشد که یخ منجمدِ درونمان را متلاشی کند.

 

فلسفه چیست؟

 فلسفه (فیلو سوفیا ): فیلو= دوست دار & سوفی= دانایی دوست دار دانایی

فلسفه به دنبال جواب دو چیز است : 1. چیستی؟ 2. چرایی؟
کارفیلسوف: رسیدن از شک به یقین
متفکران عصرجدید از جامعه دور شدند چون عقده ایجاد می کنند.
-بیماری های هیستیریک بیماری هایی اند که با شنیدن ودیدن چیز خاصی اتفاق می افتد.
-بیماری سایکوسوماتیک بیماری ایست که روح می گیرد و جسم را نابود می کند.

 

مکاتب فلسفی

1.مکتب مطلق گرا: بر اساس این مکتب همه چیز از قبل مشخص شده و آینده باید همان طور شود که از قبل تعیین شده است.

2.مکتب نسبی گرا: این مکتب مشخص نمی کند که آینده باید به نحو خاصی شکل گیرد و باید پیش رفت تا در زمان خودش مشخص شود.

 تزچیست؟ 

تز (تصمیمی که می گیری)    آنتی تز ( نیروهای مخالف با تصمیم تو )     سنتز ( حاصلی که از تصمیمت بدست می آید)

-باید قدرت تز را بیشتر کرد که آنتی تز نا مؤفق تر شود.

 

 معرفت تجربی چیست؟

ویژگی های معرفت تجربی

روش علم تجربه و مشاهده است؛ اما نه تجربه ی شخصی و درونی بل که تجربه ای که به دسترس همه کس باشد و نه تجربهای خام و بیجان بل که تجربه ای سنجیده و به سامان. عرفان مالامال از تجربه‌های درونی عارفان است؛ تجربه‌هایی که هیچ کس را جز شخص عارف، در آن شرکت نیست زبانی هم برای بیان و توصیف این دریافتهای عرفانی ساخته نشده است. این تجربه ها به گمان برخی از فیلسوفان حتی در قالب مفاهیم در نمی آید و به همین روی راهی برای «فهمیدن» آنها، جز چشیدن مستقیم آنها نیست و از آنجا که «فهم» کردن چیزی، به کمک مفهوم ساختن از آن است، تجارب عرفانی اساساً فهمیدنی نیست و به تعبیر فیلسوفان ادراک آنها از راه حضور مستقیم معلوم صورت می‌گیرد نه حصولِ مفهوم و صورت توصیف ناپذیر بودن و ماورای عقل و فهم بودن دریافت های ابر آگاهانه و اشراقی محتوای ندای همه‌ی عارفان راستین است و همه‌ی آنان یک صدا از تنگی زبان و قالب های مفهومی می نالیده اند و همه‌ی خِردِ قالب ساز زبان پرداز را ملامت و مذمت می‌کرده اند؛ زین خرد جاهل همی باید شدن دست در دیوانگی باید زدن آزمودم عقل دوراندیش را بعد از این دیوانه سازم خویش را و درباره‌ی آنها به طریق علمی سخن نمی‌توان گفت.

پدیده ای که مورد کاوش تجربی قرار می‌گیرد باید چنان باشد که همه بتوانند در آزمودن آن شرکت کنند و هر کس با تحصیلِ شرایط خاص بتواند به آسانی آن را تجربه کند. اموری که تنها یک بار اتفاق می‌افتد و یا اموری که تجربه‌ی آنها همگانی شدنی نیست از قلمرو کاوشهای "علمی" بیرون می‌مانند. معنای عینی بودن Objectivity در علم همین است عینی معنایی «جز تجربه پذیر همگانی» ندارد، کاوشی عینی و علمی است که همه بتوانند آن کاوش را انجام دهند و نتیجه حاصله از آن را بیازمایند. الهاماتی که به صالحان و پیامبران می‌شود چون راه کاوش در آنها و الهام پذیریِ مستقیم بر روی دیگران بسته است مشمول تحلیل تجربی و علمی قرار نمی‌گیرند. این است که می‌گوییم تجربه پایه‌ی علم است؛ اما نه هر تجربه و دریافتی تجربه‌ی حسی مستقیم و همگانی و تکرارپذیر پایه‌ی علم است نه تجربه‌های شخصی درونی و منحصر به فرد. اساسا صحیح تر این است که مشاهدات تکرار ناپذیر را مواجهه نام دهیم و مشاهدات تکرارپذیر را تجربه بخوانیم این اصطلاح؛ Experiment تا پایان این نوشتار به همین معنا به کار گرفته خواهند شد. وقتی از تکرار پدیدهای محرومیم و فقط توفیق یک بار دیدن و چشیدن آن را داریم با آن فقط مواجهه می شویم. اما وقتی بتوانیم پدیده ای را بارها تکرار کنیم و با حذف و تغيير عوامل سهم عوامل مختلف را در ایجاد آن پدیده بررسی کنیم آنگاه است که به تجربه پرداخته‌ایم. تجربه‌ی سنجیده و به سامان به همین معناست عبور الکتریسیته از سیمی مقاومت دار و پیدایش حرارت در آن یک مشاهده است اما تکرار این پدیده و معین کردن نقش کمی و کیفیِ شدت جریان مقاومت سیم و زمان در تولید حرارت یک تجربه است، این تجربه به این صورت انجام می‌گیرد که تک تک عوامل نامزد شده را باید یک بار حذف کرد و یک بار تغییر کمیت داد تا هم سهم آن و هم میزان سهم آن در ایجاد حرارت معلوم گردد پدیده‌هایی که حذف و تغییر عوامل در آنها مقدور تجربه گران نباشد تن به دستبرد علم نمی‌دهند و به همین روز باز از قلمرو علم بیرون میمانند. میتوان به خوبی دریافت که چرا کاسموگونی Cosmogony یعنی علمی که در آن چگونگی پیدایش زمین و آسمانها بحث می‌شود این قدر مورد تردید و بی مهری فیلسوفان علم است و حتی در «علم» نامیدن آن هم داستانی ندارند اینها به خاطر این است که اوضاع پیش از پیدایش آسمان ها چنان مجهول و دور از دسترس ظن است و حذف و تغییر عوامل در آن فضای تاریک و وهم انگیز چنان نامقدور است که تجربه را به معنای علمی در آن راهی نیست و جز به حدس و تخمین در آنجا متوسل نمی‌توان شد. همچنین می‌توان به روشنی دریافت که چرا موجودات ماورای طبیعی را نمی‌توان از راه کاوشهای علمی، نفی و اثبات نمود و چقدر باید فیزیکدان یا شیمیدانی که به گمان خود قرائنی برای وجود روح پیدا می‌کند بی خبر از علم و فلسفه باشد و باورکنندگان اکتشافات آن بی خبران نیز چقدر باید محروم و بی نصیب باشند که چنان کالاهای میان تهی را با قدردانی تمام خریداری کنند.

 

تربیت انسان از نگاه فلسفه تربیت 

در متن زیر استاد ظروفچیان مطالبی در زمینه اصول تربیت انسان برایمان فرستاده اند که در اختیار شما عزیزان قرار می گیرد.

اصول تربیت انسان

photo 5929271415658363937 y

 

یکی از مواردی که جناب استاد ظروفچیان بر روی آن پژوهش می کند نیای انسان هوموساپینس است.

photo 5929271415658363938 y

 

انسان با شناخت ابزارها توانست تحول پیدا کند و مجهز به فناوری های اولیه شد و با هر فناوری نوین تحولی دیگر ایجاد شد.

 

photo 5929271415658363939 y

 

بنظر می رسد که بشر اندیشه ورز به تدریج ایجاد شده باشد.

 

photo 5929271415658363945 y

 

به موازات اندیشه ورزی تعامل با گروه و اجتماع ایجاد شد و گفتگو با دیگران یکی از دلایل همزیستی قرار گرفت. اگر کسی نمی توانست با بقیه گفتگو کند از خطرات و اتفاقات بی اطلاع و منزوی می ماند و نمی توانست بقاء بیابد.

کشف آتش توانست فرصتی ایجاد کند که افراد بتوانند در کنار آن غذا بپزند و با هم گفتگو کنند....

photo 5929271415658363947 y

 

بنظر شما بین انسان های خردمند و انسان های اولیه کدام گونه باقی ماند؟

 فایل سرگذشت بشر از آغاز تاکنون

اشنایی با فلسفه زرتشت 

آیین زرتشت به عنوان یک مکتب فکری مورد توجه استاد قرار گرفته است و در زیر با بیانات ایشان آشنا می شویم. 

 

 

گفتگوی چند رشته ای فیزیک ، فلسفه ، زیست شناسی و نجوم 

در دوران کرونا در سال 99 یک جلسه گفتگوی علمی در مورد این که ما انسان ها بر روی زمین که هستیم و اینجا چه کار می کنیم صورت گرفت. بخشی از سخنان جناب ظروفچیان را در این فایل دنبال می کنیم. 

در بخش زیست شناسی خانم دکترضرابی ، در بخش نجوم آقای رستگارنسب ، در بخش فیزیک آقای محمدی وند به عنوان دبیر جلسه حضور داشتند. 

 

فلسفه تربیت 

در بخش تربیتی و آزاد اندیشی نیز استاد ظروفچیان نظرات ارزشمندی را براساس متون کهن و تاریخی خردمندان و فیلسوفان جهان مطرح کرده اند.

فلسفه و سیاست

در باب «خِرد»

فلسفه: دوست داشتن "خِرد" است!

سخنی در باب «خِرد»

فلسفه: دوست داشتن "خِرد" است!

Philo+ sophia
یعنی دوست داشتن و مهر ورزیدن، به خِرد.

"خرد" از "معرفت" بالاتر و والاتر است.

خِرد را ازکتاب نمی‌توان بدست آورد، ولی معرفت را شاید.

خِرد آن است که معرفت ات را کجا به کار ببری و کِی به کار نبری!

خِرد زودتر از ۶۰، ۷۰ سالگی به سراغ آدمی نمی‌آید.

خِرد از چهل سالگی شروع می‌شود وتا پس از ۶۰ سالگی تکمیل می‌گردد.

این بدان شرط است که بخواهد و برای "خواستن" اش، "تلاش" کند و اگرنه هرگز «خردمند» نخواهد شد!

برای رسیدن به ساحت "فلسفه" راه زیادی نیست.
اما برای "فیلسوف" و "خردمند" شدن راه بس طولانی و دشواری است...
اکنون فقط و شاید بتوان خود را دوستدارِ عاشقانِ خِرد نامید!

ما فقط دوستدار فیلسوفان، خردمندان و حکیمان هستیم و بدیشان مهر می‌ورزیم... شاید!

انسان‌هایی که برای رسیدن به خِرد تلاش می‌کنند و زمانِ خویش اختصاص می‌دهند، در حقیقت اینان اند:
عاشقان دانائی،
مهرورزان حکمت،
و دوستداران خِرد!

چه کسانی فلسفه بخوانند

کسی که "فراغت" نداشته باشد، نمی‌تواند فلسفی فکر کند!

فراغت چیست؟

فراغت یعنی از غم این‌که خودمان را به دیگری – چیزی، شخصی یا مقامی – بفروشیم راحت شویم!

مقدار انرژی که صرف خرید یا بدست آوردن غذا می‌کنیم مساوی است با انرژی همان غذا...
بیشتر از آن فراغت ایجاد می‌شود.

یعنی رها شدن از به کار گرفتن و صرف کردن وقت برای آنچه که نیاز ما نیست.

مثال:
مقدار پولی که خرج می‌کنید برای رفتن در مسیری از نقطه a به نقطه b . مساوی است با مقدار زمان و انرژی که صرف پیاده روی آن نمودید.

کافی‌ست به خویش بنگریم، فقط چیزی را یاد گرفته‌ایم که برایش زحمت کشیده‌ایم!

راه و بیراهه و یا میانبر دیگری وجود ندارد...

چرا فلسفه انسان را متمایز می کند؟ 

به نام پروردگار مهربان
خداوند اندیشه و انسان

اندیشه این تمایز بزرگ بین انسان و حیوان و این تمایز بزرگ بین انسان اندیشه‌ورز با دیگر گونه های پیشین انسان (انسان نئاندرتال و انسان راست قامت) ضامن بقای انسان و تغییر فاحش نوع حیات او بوده است.
بی تردید، این پیچیده ترین و ظریف ترین ذهن و عمل انسانی که به اندازه حیات فردی و اجتماعی نوع بشر فرصت تغییر و تطوّر و دگرگونی را داشته نمی‌توان در بخش فلسفی، طی ۸ جلسه بررسی و تحلیل شود؛ که بررسی تاریخ اندیشه به نوعی بررسی هسته‌ی پنهان بسیاری از چگونه زیستن ها، مردن ها و حتی آیین تدفین ها رشد و شکوفایی یا اضمحلال بسیاری از تمدن ها است.
اما در این دوره برآنیم تا چکیده‌ای از هسته فلسفی کانون‌های اندیشه تمدنها را به شکلی ساده تر برای کسانی که فلسفه، رشته تخصصی آنها نیست بیان کنیم.
این دوره بر آن است تا چیستی فلسفه را در اندیشه‌های مختلف بنماید، زیرا هدف آن طرح سوالهای درست و کوشش برای نیل به پاسخهای درست تر از میان انبوه پاسخ هاست.
لازم به ذکر است تخصیص نام یک جغرافیا یا یک فرد به یک فلسفه خاص، به معنای محدود کردن آن اندیشه به آن فرد یا آن جغرافیا نیست.
به عنوان مثال اندیشه‌های فلسفی چین باستان، ایران باستان، یونان باستان با دیگر اندیشه ها آمیخته و بنا به خاستگاه اجتماعی اندیشه از یکدیگر تأثیر و تأثر پذیرفته‌اند.
به هر روی هدف آموزگار این دوره آموزشی بیان چندی از بزرگترین پرسش ها و پاسخ ها در فلسفه های گوناگون بوده که در نهایت به سیر اندیشه بشر شکل داده است.
امید که این دوره؛ ذهن های مشتاقِ شناختِ اندیشه را صیقل داده و بر اشتیاق و درخشش دانایی بیافزاید!
تا چه قبول افتد...

Top