آموزش فیزیک به زبان امروزی جهان

آیا شیوه آموزش فیزیک ایران باید بهینه شود یا تغییر نکند بهتر است؟ 

کتاب فیزیک های نوینی که در جهان چاپ می شوند مبتنی بر تکنیک آموزش حل مساله هستند.... حتی کتاب های درسی برق و الکترونیک که من درس می دهم رهیافت حل مساله دارند... یعنی شیوه های استفاده از دانش گذشته را برای به دست آوردن حل مناسبی از مساله دنبال می کنند. به عنوان مثال دوره درسی برق و الکترونیک فلوید برای آموزش یک مساله ۱. ابتدا متغیرهای مساله را شرح می دهد. ۲. یکاهای داستان را معنا می کند. ۳. براساس یک سناریوی مناسبی که پیشنهاد می کند روابط مورد نیاز ریاضی را انتخاب می کند... غالب دانش اموزان ایران به گواهی آزمون تیمز در این قسمت ضعیف هستند یعنی قدرت ارایه یک سناریوی ساده جهت انتخاب یک فرمول را ندارند....ما در اموزش فیزیک بهش میگیم سلکتیویته ندارند. ۴. اعداد را جاگذاری کنند. ۵. ساده سازی ریاضی کنند... غالب برگه های امتحانی در این قسمت روایت می کنند که ۴ عمل ریاضی غالب دانش اموزان در این قسمت کم است و به ندرت به عدد نهایی جواب می رسند. ۵. یکای مناسب را در کنار جواب قرار می دهند. ۶. جواب موجود را اعتبارسنجی و راستی آزمایی می کند. ۷. یک چی می شد اگر.....برای یک نمونه سوال با عدد دیگر پیشنهاد می دهد که گاه حل آن تکراری است و گاه جواب بحرانی دارد..... در صورتی که الان شیوه آموزش جهانی عوض شده است همچنان مولفین کتب فیزیک ایران بر روش کهنه و سنتی فرمول یکدفعه و جواب سرراست تاکید دارند....

 

 

 

 

 

باید قبول کنیم که مولفین کتب درسی ایران با اینکه اینهمه سال کتاب می نویسند و مدعی نگارش کتاب براساس اسلوب های جهانی و مدرن هستند ولی در عمل روایت تدریس و نگارش کتب فیزیک ایران مهمل است...معلم تا در کنار دانش اموز نباشد چیزی یاد نمی گیرد و اصلا خود آموز نیست.... سالها بحث ها کردیم که این کتابها را خود آموز بنویسید نه معلم محور....پدر معلم در میاد تا اینهمه مطلب را تدریس کند...وقت ندارد...ولی گوش شنوایی وجود ندارد....من خودم تاکنون قریب ۲۴ مقاله نوشتم و گزارش کردم که علایم حیاتی اموزش فیزیک ایران با همه طمطراقی که دارد رو به مرگ است....و جالب اینجاست که من برای اموزش فیزیک ایران هیچ نقشه راه و مسیری نمی بینم...نه در تقدم و تاخر مطالب....نه در نهایت و غایت چیزی که آموزش می دهد....مثلا هدف از آموزش بردار جابجایی در مکانیک چیست و قرار است که دانش اموز با درک مفهوم بردار جابجایی به کدام هدف در آموزش فیزیک برسد...؟ خود من بعد از ۲۷ سال تدریس هنوز درکی از مفهوم بردار جابجایی و نیروها ندارم و نمی دانم اصولا نیرو چیست؟....بردار چه کاربردی در زندگی و ارکان امروز جهان دارد؟....آیا رفتار ذرات جهان برداری است؟...آیا اقتصاد برداری است؟....آیا بردار جابجایی قیمت بورس قابل تعریف است؟... در صورتی که در جامعه مدرن امروزی معتقدند دانش اموز باید هر چیزی که می خواهد یاد بگیرد را یکبار باید در ذهن خود بسازد تا مفهومش را بفهمد... شما ممکن است ۴۰ سال کلمه میدان گرانشی را به کار ببرید ولی با تحول علم دیگر تعریف قدیمی کاربردی نداشته باشد....و خود شما به دلیل سماجتی که در تعریف قدیمی می کنید مانع بزرگ آموزشی نسل نو باشید.... به همین دلیل من پیشنهاد می کنم همکاران به کلمات دانش اموزان در ورقه های امتحانی دقت کنند... دانش اموزان نسل دهه ۸۰ و ۹۰ واژگان را در معنای دیگری غیر از دهه ۵۰ و ۶۰ به کار می برند.... به عنوان مثال وقتی شما می گویید بردار سرعت تغییر می کند....نسل امروز تغییر را نمی فهمد.....کاستومایز را می فهمد....چون در گیم کال اف دیوتی برای ارنج کردن تیم خود آنها را به صورت استراتژیک و هدفمند کاستومایز می کند...برنامه اندروید خود را کاستومایز می کند....صفحه فوتوشاپ را به دلخواه خود کاستومایز می کند....والی اخر...واژگان نسل عوض شده است و ماهایی که به سرعت تکنولوژی تغییر نکردیم یا نباید تدریس کنیم چون کج فهمی های اموزشی را منتقل می کنیم......یا اگر اصرار داریم تدریس کنیم باید در قالب نسل امروز به جهان نگاه کنیم...باید گیم کار کنیم....دوست پسر و دوست دختر داشته باشیم....اقتصاد مال خر است را کنار بگذاریم و دین را برای اهلش وانهیم و به زبان و ادبیات گروه بلک پینک و بی تی اس مجهز شویم.... در رشته تحصیلی آموزش فیزیک همه این مطالبی که گفتم از مباحث روانشناسی گرفته تا برنامه درسی کوریکولوم و تقدم و تاخر و سطح اموزشی مدرک تحصیلی بحث می شود... ولی متاسفانه در ایران ترجیح می دهیم یک مهندس عمران یا مخابرات بیاید فیزیک تدریس کند....چون کنکوری درس می دهد و اتفاقا خیلی خوب درس می دهد‌... ولی اگر همان آموخته ها را با یک مدل استاندارد جهانی مقایسه کنیم متوجه می شویم که این همکار ما کلی کج فهمی های آموزشی را هم در ذهن دانش اموز جا داده است.... پیشنهاد می کنم امسال تابستان لااقل برای یک درس یا مبحث مکانیک همکاران علاقمند بنشینند و براساس فرهنگ و ادبیات و واژگان کنونی مردم ایران یک جزوه یا کتاب در قالب پی دی اف طراحی کنند تا مشاهده کنند چقدر بین واژگان ما و مردم جهان اختلاف وجود دارد.... مثلا یک کودک سیستان و بلوچستانی که تابحال آهن ربای نیودیمیوم ندیده است چگونه می تواند درکی از آن داشته باشد...؟ من در همین تهران... در منطقه ۶ تهران... سوال فیزیک دادم و داخلش نوشتم توپ هفت سنگی را به زمین می کوبیم..تبدیلات انرژی آن را بنویسید.... تقریبا تمام ۱۵۰ نفر داخل سالن پرسیدند توپ هفت سنگ چیه؟... چون امروزه کسی دیگر هفت سنگ بازی نمی کند..... گفتم توپ بدمینتون.... باز هم عده ای نفهمیدند بدمینتون چیست؟... در نهایت گفتیم توپ شیطونک....تا جا افتاد!!!!!

 

 

 

 

آموزش فیزیک با ادبیات واژگانی همان منطقه تدریس بسته می شود..... بحث من واژه گزینی مثل آقای حداد عادل نیست...این کار بنظرم اشتباه است. من میگم شما باید در تدریس یک علمی که محتوای جهانی دارد و واژگان محلی ما آن کلمات تخصصی و علمی را راحت متوجه نمی شود دست به ادبیات محلی بزنید. اگر شما در منطقه تبریز و سراب به یک آذری که منتظر رفتن به دستشویی است بگویید بویورز......خیلی چپ چپ نگاهتان می کند.... زیرا بویورز را هنگام خوردن به کار می برند....در آنجا باید بگویید ایلش....یعنی برو بشین.... در فیزیک هم ما همین بلا را سر دانش آموزان آورده ایم.... مفهوم نیرو یا گشتاور می تواند عاملیت جانمندی داشته باشد مثل موجود زنده.....مثلا یک خری چرخ آسیاب را بچرخاند....به این میگیم گشتاور چرخ آسیاب توسط یک خر یا موجود زنده.... آیا اگر من محمدی وند هم به جای خر چرخ آسیاب را بچرخانم همان گشتاور است؟.......نمی دانم.... اگر الکترون دور هسته بچرخد همان گشتاور است؟......فیزیک می گوید بله....همه اینها گشتاور است.....ولی در ادبیات ملی ما در ایران اینها یکی نیست....گشتاور جانمند با گشتاور بی جان ..... و روح ......فرق می کند.... ادبیات ایران مخمور مستتر است.... نوعی مستی و گیجی دارد... و هم مفاهیم تودر تو زیاد دارد... اشعار حافظ و سعدی این کاررا با ادبیات ما کرده است.. اگر کودک همان مفاهیم علمی را همزمان با گفتن ما می فهمید که اصلا نیازی نبود اینهمه آموزش ارایه دهیم.... از دل آزمایشگاه و گزارش کار و حل مساله و ....مفاهیم و واژگان علمی درک می شوند.... ولی بدون درک ادبیات منطقه ای تدریس فیزیک بیخود است... اینطور نیست همان کلماتی که به کار می بریم محتوایش فهمیده شود.... کلمات مانند آمپول محتوا یی نیستند که اگر کسی خواند بفهمد داستانش چیست؟... مثلا کلمه دوپلر یا پدیده دوپلر با خواندن واژگانش درک نمی شود..... باید اثر دوپلر را لمس و حس کرده باشد تا بتواند راجع به آن حرف بزند.... آموزش فیزیک در ایران هنوز مانند گنگ خوابدیده است.... هم لال هستیم و نمی توانیم خوب صحبت کنیم..... چون ادبیات کافی نداریم..... هم چیزهایی دیده ایم که باور پذیر نیست.... با ایما و اشاره باید توصیفش کنیم.....چون اصولا علم فیزیک مال ایرانیان نیست..... شاید بگویید کلمات انگلیسی به کار می بریم و مشکل حل می شود..... پردازش مغز در انتساب است.... مغز باید چیزی را حس کند تا بتواند انتساب بدهد.... تا ما چیزی به اعصاب مغز نداده باشیم چون لمس و حسی ندارد نمی فهمد..... شما سعی کنید قارچلنگ را معنی کنید.....!!!! خوب است بدانید طبق تاریخ آموزش فیزیک ایران اولین مدرسه دارالفنون در 160 سال پیش وقتی آغاز به کار کرد ادبیات غامض کلمات ترجمه شده ای داشت و در کتاب فیزیک نمساوی بسیاری از این واژگانها رمزگشایی شدند.....واژگان دماسنج جیوه ای و الکلی به جای میزان الحراره توسط دکتر حسابی اختراع شد.....در صورتی که امروزه می دانیم مفهوم دماسنج هم ایراد دارد.....دماسنج اصلا دما را نمی سنجد....انقباض و انبساط سنج است.....تغییرات طولی را نشان می دهد.....ما به دما انتسابش می دهیم.....به همین صورت دماسنج نوری....برقی و .... دما سنجیدنی نیست....انتساب دادنی است.... دمای سیاهچاله ها را از طریق جرم یا تابش آنها اندازه می گیرند....نمی سنجند.....نوعی انتساب است.... یک فیزیکدان دما را به چیزی انتساب می دهد.... نمی تواند بسنجد....

خواندن 275 دفعه
محتوای بیشتر در این بخش: « فراشناخت چیست

نظرات (0)

پیامی جهت نمایش وجود ندارد.

دیدگاه خود را بیان کنید

ارسال نظر به عنوان مهمان. ثبت نام یا ورود به حساب شما
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
Top